حتی در صورت صلح با طالبان، ناامنیها همچنان در افغانستان تداوم خواهد یافت، چراکه سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی غربیها و برخی از کشورهای منطقه، خواهان برچیده شدن طالبان و فعال شدن گروه تروریستی داعش در افغانستان هستند.
اخیرا دفتر نمایندگی سازمان ملل در کابل با انتشار بیانیهای اعلام کرد که (تادامچی یاماموتو) نماینده ویژه این سازمان در امور افغانستان در گزارش خود به شورای امنیت سازمان ملل متحد، آورده است که طالبان باید بخشی از آینده افغانستان باشد، زیرا جنگ راهحل افغانستان نبوده و پیوستن طالبان به روند سیاسی، تنها راه پایان جنگ طولانی افغانستان است. به گفته یاماموتو، برای ایجاد صلح، امنیت و ثبات در افغانستان هم جامعه جهانی باید کمک کند و هم باید تنشها بین دو کشور افغانستان و پاکستان کاهش یابد.
هرچند پیوستن طالبان به پروسه همواره مطرح بوده، اما نتیجه مشخصی نداشته است. چرایی این وضعیت را باید در اهداف و منافع متفاوت بازیگران خارجی و سپس داخلی جستوجو کرد. واقعیت این است که دو دیدگاه متفاوت در خصوص مذاکره صلح با طالبان وجود دارد. دیدگاه اول این است که صلح با طالبان کلید حل مشکلات و ایجاد صلح در افغانستان است. به همین جهت نیز مذاکره با طالبان و شریک ساختن آنان در ساختار قدرت افغانستان باید در دستورکار قرار گیرد. ارائهکنندگان این دیدگاه هرچند جامعه غربی است، اما بازیگرانی نظیر روسیه، چین و ایران از این ایده استقبال و حمایت میکنند.
اما دیدگاه دوم بر این باور است که حتی در صورت صلح با طالبان، ناامنیها همچنان در این کشور تداوم خواهد یافت، چراکه سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی غربیها و برخی از کشورهای منطقه، خواهان برچیده شده طالبان و فعال شدن گروه تروریستی داعش در افغانستان هستند. حامیان این ایده امریکا و حامیان غربی و عربی آنها در منطقه هستند که هر چند در ظاهر از مذاکره با طالبان سخن میگویند، اما در پشت پرده اهداف دیگری را دنبال میکنند. از دید امریکا طالبان باید جای خودش را به داعش دهد و پس از صلح با طالبان، دوباره بدنه پایین طالبان در ذیل داعش در افغانستان فعال شوند. موضوعی که عملاً پیگیری میشود و در چنین دیدگاهی سازمان ملل نیز از پیوستن طالبان به پروسه صلح سخن میگوید.
گذشته از این دو دیدگاه که بهطور کلی مطرح شد، پیوستن طالبان به پروسه صلح موضوع تازهای نیست و این سؤال اساسی همچنان وجود دارد که چرا بهرغم مذاکرات متعدد با طالبان، نتیجه مشخصی حاصل نشده است؟ در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته مهم اشاره کرد:
- اساساً بازیگران اصلی صلح با طالبان در افغانستان، چه در داخل و چه در خارج متعدد و متنوع است. در خصوص مذاکره با طالبان در جناحهای حاکم به ویژه جناح اشرفغنی و جناح دکتر عبدالله از یکسو و سایر جریانهای سیاسی و قومی پشتون، تاجیک، ازبک و هزاره از سوی دیگر رویکرد هماهنگ و یکسانی وجود ندارد و همین امر موجب شده است تا نحوه برخورد با طالبان از سوی جریانهای سیاسی، رویکردهای متفاوتی داشته باشد، البته جناح حاکم یعنی اشرف غنی و دکتر عبدالله موافق مذاکره با طالبان هستند، اما نسبت به کم و کیف و چگونگی مذاکره رویکرد متفاوتی دارند.
- وجود بازیگران متعدد خارجی که هر یک به دنبال اهداف و منافع خاصی در افغانستان حضور دارند، روند مذاکرات با صلح را با پیچیدگی و دشواری خاصی روبهرو ساخته است. امریکا، انگلیس، پاکستان، روسیه، چین، عربستان سعودی، هند، ترکیه و ایران از جمله بازیگران مؤثر افغانستان محسوب میشوند که هر یک دارای اهداف و منافع خاصی در افغانستان هستند. بدون شک تضاد منافع به ویژه میان هند و پاکستان، روسیه و امریکا، عربستان و چین، روند و نتیجه مذاکرات را با مشکل روبهرو خواهد کرد.
- موضوع مهم دیگر اینکه اساساً اراده جدی برای مذاکره صلح با طالبان به ویژه در میان بازیگرانی چون امریکا و انگلیس وجود ندارد. امریکاییها برای تداوم اشغال افغانستان بر اساس قرارداد امنیتی کابل- واشنگتن، به درجهای از ناامنی کنترل شده نیازمندند. در واقع مذاکره ابزاری برای پیشبرد اهداف غربیهاست و به همین جهت تلاش میکنند تا با مدیریت جنگ، به اهداف خاص خود در منطقه دست یابند که ایجاد فشار و مدیریت قدرتهایی نظیر چین و روسیه و ایران، یکی از محورهای سیاست خارجی امریکاییهاست. دقیقاً اسفند سال گذشته بود که جان کربی سخنگوی وزارت خارجه امریکا اعلام کرد طالبان میتوانند از راه مصالحه، بخشی از آینده سیاسی افغانستان باشند، در غیر آن توسط نظامیان افغان سرکوب خواهند شد. چنین اظهاراتی بارها از سوی مقامات امریکایی و ناتو بیان شده است، اما واقعیت این است که صلح و ثبات در افغانستان اولویت امریکاییها نیست و مبارزه با تروریسم یک دروغ بزرگ بود و حضور نیروهای خارجی تنها به افزایش ناامنیها و گسترش دامنه جنگ در افغانستان منجر شد.
- تضعیف و فروکش شدن داعش در سوریه و عراق، به شدت بر تحولات افغانستان تأثیرگذار خواهد بود. بدون شک جغرافیای افغانستان از جمله بسترهایی است که ظرفیت میزبانی بقایای داعش را داراست و حامیان داعش در عراق و سوریه، برای جبران شکستهایشان، از داعش در افغانستان حمایت همهجانبه خواهند کرد. در پایان باید عنوان کرد که هرچند جنگ راهحل درستی نیست، اما بدون شک صرف انجام مذاکراتی که بازیگران درگیر در آن همچنان رویکرد تقابلی با هم داشته باشند، به ایجاد صلح، ثبات و امنیت در افغانستان نخواهد انجامید. اینکه گفته شود صلح تنها از طریق مذاکرات امکانپذیر است، یک گزاره کلی و بسیط است و این امیدواری که پس از مذاکراتی، طالبان به پروسه صلح خواهد پیوست یا طالبان بخشی از آینده افغانستان خواهد شد، به نوعی ایدهآل به نظر میرسد و با واقعیتهای میدانی این کشور و منطقه فاصله دارد، به این دلیل که کشورهای غربی همچنان برای رسیدن به اهداف شوم خود نیازمند گروههای تکفیری و تروریستی در منطقه هستند.
منبع: جوان
انتهای پیام
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/5630
تگ ها: